آن سوی با تو بودن
به چشمانه مهربان تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را
تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز
کردم . . . . . .
به پاکی چشمانت قسم که تا ابد...
.....دوستت دارم عزیزترینم !
نظرات شما عزیزان: جمعه 16 دی 1390برچسب:, :: 23:41 :: نويسنده : وحید،گلی
درباره وبلاگ ![]() دوست عزیزم سلام قدمهات سبز و گل آذین. زیر آسمون آبی خدا و توی دشت پهن و زیبای زندگیمون خیلی از آدما هستن که عاشقن و عاشقانه زندگی میکنن دل وروحشون لبریز از مهره و مملو از محبتن اما...اما این آدما همیشه نمیتونن رازو نیازاشون و درد دلهاشون رو به کسی بگن همیشه سنگ صبوری نیست. من و وحید عزیزم نویسنده های این وبلاگیم که سنگ صبور و همدمی واسه گفتن حرفامون نداریم و بخاطر همین تصمیم به درست کردن این دنیای کوچیک گرفتیم تا درد دلها و راز و نیازای عاشقونه مونو توش بگیم. دوست من به دنیای کوچیک اما پر محبت و بی آلایش ما خوش اومدین. قدماتون رو چشمامون. دوستدارتون : وحید و گلی آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |